پیشگفتار:
قانوناساسی قانونی است که اصول و مقررات نظام حکومتی، چیگونهگی حکومت و حدود و اختیارات آن؛ اساس قوای اداره کننده کشور و اداره کننده افراد و وظایف آنها ساخته میشود.
قانوناساسی در حقیقت تعین کننده نظام حاکم است قانون که مشخص میکند: قدرت در کجا متمرکز باشد روابط قدرت حاکم با آزادیها و حقوق افراد ملت چه است، و قوه های حاکم(مقننه، اجرایه، قضایه) دارای چه اقتدار و قدرت اند، علاوه بر این ها مسایل مانند: پرچم ملی، سرود ملی، نشان ملی، پایتخت و . را مورد بحث و تحلیل قرار میدهد در کشور های که دارای قانوناساسی اند بهترین سند و عالی ترین سند قانوناساسی میباشد. به همین منظور من این موضوع را به عنوان تحقیق علمیام انتخاب کردم.
کلید واژه:
قانوناساسی، انسان، اجتماع، قوانین افغانستان، فلسفه ، ظهور.
چکیده:
ما در این مقاله قصد داریم تا به تعریفهای قانوناساسی از نگاه دانشمندان علم حقوق بپردازیم و همچنان فلسفه به وجود آمدن قانوناساسی را از نگاه دانشمندان معاصر و ادیان الهی به تفسیر بگیریم همچنان ضرورت انسان به قانوناساسی، یعنی انسان چرا نیاز به قانوناساسی در یک قلمرو دارد و سر انجام به سیر شکل گیری قانوناساسی در افغانستان میپردازیم امید که تا پایان این مقاله را به خوانشبگیرید.
مقدمه:
از روزگاری که انسان به عنون یک موجود اندیشمند، پرسشگر، مدنی و ی-اجتماعی به زندهگی حد اقل نظاممند و قاعدهیی رو آورد، اندیشیدن پیرامون جامعه، دولت، حکومت، سازمان ی و زندهگی بر بنیاد ساختار تعین اجتماعی، یکی از مهمترین دغدغه ها و مشغولیت های ذهنی ذهن کاوشگر او در امر نهادینه شدن زندهگی آرام بوده است، انسان ها از زمان خلقت به این فکر بودند که چیگونه زندهگی خود را سر و سامان بدهد، در هر جامعه دو گروه ظهور کرد؛ حکومت کننده و حکومت شونده بحث اصلی تنظیم رابطهای دو طرف بوده. به همین دلیل چیز های به شکل قانون و قرار داد ها داشتند و بعد ها که قانوناساسی ایجاد شد.
اما این که قانوناساسی چیست؟
قانوناساسی، میثاق یک ملت است وجود قانوناساسی (نوشته یا نانوشته) و عمل به آن نشان از وجود منطق اساسی روابط انسانی ( یعنی قرارداد جمعی و قرار داد اجتماعی) در یک جامعه است که مبنای اساسی تنظیم و کنترول ( روابط بین سازمان ها دولتی با همدیگر، روابط دولت با مردم و مردم با یکدیگر در چارچوب فرهنگ ی مبتنی بر قرار داد و رضایت درونی) میباشد هدف قانوناساسی تعین عالیترین قواعد و مقررات برای نظام ی است. در واقع این همه قواعدی اند که بر خود حکومت حکومت میکند.
به هر حال قانوناساسی در دیدگاه عام، هم بیانگر ساختار ها، روند ها و مناسبات اساسی کشور به حساب میآید و هم امروزه، برای شناخت نظام حقوقی و ی هر کشوری در گام اول، به سراغ قانوناساسی آن کشور میروند.(۱)
خوب حالا میپردازیم به این که قانوناساسی چیست، چیگونهگی پیدایش قانوناساسی در جهان و افغانستان، دلایل نیاز انسان به قانوناساسی، و سرانجام تحلیل کلی و جامع خواهد داشتیم از قانوناساسی افغانستان. امیدوار هستیم که تا اخیر این مقاله را مطالعه فرمائید!
با مهر
محمد نذیر یوسفی، سمستر سوم حقوق- دانشگاه خورشید بهار ۱۳۹۶
تعریف قانوناساسی:
قانوناساسی ترجمه واژهی(constitution) است، که از واژهی لاتینی کانستیوسیو(constitutio) گرفته شده است، که به معنای منشور و اساس نامهی یک کشور است.(۲)
اگر بخواهیم قانوناساسی را در اصتلاح تعریف نمایم از دو معیار استفاده میشود:
اول: قانوناساسی به مفهوم شکلی صوری:
الف: شکلی: قانوناساسی به یک سلسله اصول و قواعد مدون و مرتبی گفته میشود که با یک متن رسمی و تشریفاتی، به وسیلهی مقامات صلاحیتدار به تصویب رسیده باشد و بر افراد و تشکیلات ی و متصدیات امور حکم براند.(۳)
ب: مجموعه قواعد اساسی که سندی به نام قانون توسط مقامات ویژهی صلاحیتدار تصویب شده باشد.(۴)
ج: مجموعه قواعدی که سندی به نام قانوناساسی گرد آمده و تصویب و بازنگری آن با تشریفات و با آیین وضع و بازنگری قوانین عادی صورت میگیرد.(۵)
همانطور که توضیع داده شد سند رسمی که توسط مقامات صلاحیت دار و تشریفاتی به نام قانوناساسی گرد آمده باشد که در آن به توضیع تشکیلات ی و متصدیان امور پرداخته شده باشد به نام قانوناساسی شکلی تعریف میشود.
دوم: قانوناساسی به مفهوم مادی و ماهوی:
این معیار صرفاً بر جوهر و ماهیت قاعده توجه دارد و به شکل و صورت قاعده با منشاء وضع آن نگاه نمیکند. لذا قانوناساسی بر اساس این معیار عبارت از: اصول و قواعدی که در ذات و طبعیت خود اساسی هستند چه در متن سند قانوناساسی ذکر شده باشد با این که مقتضای عرف حقوق اساسی باشد.
الف: قانوناساسی متشکل از مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر قوای دولتی و صلاحیتهای آنها و حقوق و آزادی های فردی است.(۶)
ب: قانوناساسی متشکل از مجموعه قواعد و مقررات کلی است که شکل حکومت و سازمان عالی قوای سه گانه کشور و ارتباط آنها را با یکدیگر و حقوق ازادی های افراد را در مقابل دولت مشخص مینماید.(۷)
ج: قانوناساسی به قواعد و ضوابطی اطلاق میشود، که ناظر به نحوهی اعمال قدرت، سازمان و ساختار حکومت، و حقوق و آزادی های ملت میباشد.(۸)
فلسفه و سیر پیدایش قانوناساسی:
گر چه از پیدایش قانوناساسی به این نام و نشان بیشتر از دو قرن نمیگذرد، که عبارت از همان ظهور قانوناساسی به شکل که وجود دارد که در مبحث بعدی دنبال خواهیم کرد اما به این مفهوم قانوناساسی وجود نداشت و قدمت زیاد ندارد، اما ماهیت و محتوای قانوناساسی بسیار قدیم و از قدمت انسان است؛ یعنی از آن روز که زندهگی اجتماعی انسان در بهنهی حیات آغاز گردید. وجود قانوناساسی به معنای خاص نیز جزء انفکاک ناپذیر آن شد. و آهسته، آهسته انگشاف پیدا کرد.(۹)
ظهور قانوناساسی جدید:
همان گونه که یادآور شدیم قانوناساسی از نظر محتوا سابقهی ریشهداری در زندهگی انسان دارد و با پیدایش حکومت ها پیشرفت و به اینجا زسیده . از نظر تاریخی قدیمی ترین قانوناساسی نوشته شده به شکل جدید به تاریخ ایالات متحدهی امریکا در سال ۱۷۸۷ و تاریخ انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۹۱ بر میگردد.(۱۰)
در امریکایی ها در سال ۱۷۷۶ انقلاب نمودند بالای پارلمان انگلیس که انگلیس و اعلامیه اسقلال خود را پخش کردند که با وجود آن امریکا دارای اسقلال شد. و دراین جنگ فرانسه به شکل غیر مستقیم به امریکا کمک میکرد چون انگلیس دشمن او زمان فرانسه بود به شکست انگلیس باعث قوی شدن فرانسه در اروپا میشد و در ادامه قانوناساسی امریکا ساخته شد. اما بی خبر از آن که انقلاب امریکا بالای مردم فرانسه بسیار تاثیر گذاشت چون انقلاب امریکا نتایج خوبی داشت مثل آزادی به کاگران. به همین دلیل فرانسه در فاصله کوتاهی شاهد انقلاب بود. در سال ۱۷۸۹ انقلاب کبیر فرانسه رخ داد اما این انقلاب به ضد کدام کشور دیگر نبود بلکه علیه دولت خود فرانسه و شخص شاهلوی ۱۶» بود و بعد از دو سال بعد کنوانسیون ملی تقیقاً در ۲۱ سپتمبر سال ۱۷۹۲ صاحب قانوناساسی نوشته شده شد.(۱۱)
در دوره های بعد از جنگ جهانی دوم برنامه قانوناساسی در تمام کشور ها زیر دست گرفته شد و کشور های اسیایی، افریقایی و اروپایی همه صاحب قانوناساسی شدند.
ادیان الهی و قانوناساسی:
چنین به نظر میرسد که نخستین جرقههای تشکیل حکومت و تدوین قانون مخصوصاً قانوناساسی، در زندهگی انسان، توسط ادیان آسمانی و پیامبران الهی زدهشده است. چنانچه {خداوندج در آیه ۲۱۳/ بقره می فرمائید: کان الناس امه وحده. . ترجمه: مردم همه در آغاز یک دسته بودند( به تدریج دچار اختلاف شدند) پس پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند در آنچه اختلاف داشتند، داوری نمایند. .} و همچنان{در آیه ۲۵ سوره الحدید نیز آمده است: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات. . ترجمه: ما رسولان خود را به گونهی روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و نافعی برای مردم است} خوب از آیه های فوق یک برداشت اجمالی وجود دارد که میتوان گفت خداوندج در بعثت پیامبران خود سه قوهی اصلی دولت را مورد اشاره قرار داده است:
۱ . کتاب» به عنوان سمبول (قوهی مقننه)؛
۲ . میزان» به عنوان سمبول قضا و عدالت(قوهی قضایه)؛
۳ . حدید» به عنوان سمبول قدرت و حکومت (قوه اجرایه)؛(۱۲)
یکی از سنت های پایدار الهی بعثت پیامبران (ع) اعم از انبیا ورسل تا زمانی حضرت محمدص و پس از آن اتخاب اولیای خدا دعوتگران بر حق، برای دعوت بشریت به سوی هدایت، آزادی و انسانیت است.(۱۳) بدون شک همه میدانم که یکی از اهداف قانون تنظیم آزادی های افراد که نه توسط یکدیگر شان حق شان پامال شود و نه توسط حاکمان و انسانیت که همه کشور ها آن را در نظر میگیرند چیزی که حالا غربی ها به عنوان حقوق بشر میشناسند و آن را به عنان یک اصل پذیرفته اند. یعنی درکل گفته میتوانم که بار ها در قرانکریم و در احادیث پیامبرص در رابطه به قانوناساسی اشاره ها شده است و مثال هایش را هم در بالا ذکر نمودیم.
ضرورت انسان به قانوناساسی:
انسان موجود دو بُعدی است، یعنی بُعد اول (فردی) بُعد دوم (اجتماعی) در بُعد فردی انسان با خود و آرمان های خود است یعنی آنچه به عنوان افکار، باورها، آرمانها. است اما در بُعد اجتماعی روابط آن با دیگران به یک دسته از قواعد و قوانین نیاز است که در سطح بالاتر آن را قانوناساسی تنظیم میکند. خلاصه از ساختار دولت شروع تا تنظیم روابط قوه ها و از آن تا به وظایف شهروند . برای این وضع شده تا انسان در اجتماع سعادت مندانه زندهگی نماید.
اندیشمندان اسلامی مسایل زیادی را از نیاز انسان به قانوناساسی ارایه نموده اند آن ها میگویند از یک طرف انسان موجود اجتماعی است، و به زندهگی به اجتماع نیاز دارد و از سوی دیگر به حکم دوست داشتن خود و منافع خود زیاد فکر میکند تا در تمام کار ها منافع خودش را زیادتر در نظر بگیرد و سود بیشتر ببرد که این همان بُعد نفسانی انسان میشود یک بخشاش برای ادمه حیات از نیاز های اصلی است و تکمیل کردن مواد مورد ضرورت بدن و یک بخش دیگر از خواص تحریک کنندهی شیطان به میان میآید که انسان را به انواع ظلم، بیعدالتی و به جان و مال حقوق دیگران میکند و برای کنترول این گونه انسان ها که نفس حاکم شان است باید قانوناساسی باشد تا اصل انسانیت را زیر پا کرده و مانع آزادی های دیگران میشود.(۱۴)
پیدایش قانوناساسی در افعانستان:
کشور ما زمانی صاحب قانوناساسی شد که استقلال ی خود را بدست آورد، نظر به سرنگونی نظام ها سیر طولانی را طی کرده است که نمیخواهم آن را مورد بحث قرار دهیم اما به عنوان خلاصه جدول ذیل قوانین اساسی جمهوری اسلامی افغانستان(۱۳۰۱ ـ ۱۳۸۲)هجری شمسی، اسمها قوانین اساسی و هم چنان دوره و سالهای آن ذکر شده است. (۱۵)
برای اولین بار در تاریخ افغانستان در سال ۱۳۰۳ در دوران سلطنت شاه امانالله قانونی به نام نظامنامه» به نشر رسید، که به سلسله این نظامنامه دولتهای مختلف روی کار آمده و تغییرات در قانون بوجود آوردند.
۱. نظام نامه دولتی عالیته افغانستان:این نظام نامه در ۷۳ ماده در۱۰ حوت سال۱۳۰۱ از طرف لویه جرگه مشرقی و در ۲۰ حمل سال ۱۳۰۲ از طرف لویه جرگه پغمان به تصویب رسید.
۲. اصول اساسی دولت عالیه افغانستان: در زمان محمد نادر شاه خان در ماه میزان ۱۳۰۹ در ۱۱۰ ماده به تصویب رسید.
۳. قانون اساسی ۱۳۴۳: این قانون در ۲۹ سنبله سال ۱۳۴۳ در یازده فصل ۱۲۸ ماده در زمان محمد ظاهر شاه به تصویب لویه جرگه رسید.
۴. قانون اساسی ۱۳۵۵: این قانون در زمان زمامداری محمد داود خان در ۱۳ فصل ۱۳۶ ماده در ۲۵ دلو ۱۳۵۵ از طرف لویه جرگه به تصویب رسید.
۵. اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان، ۱۳۵۹: این اصو به طور موقت پس از فیصله شورای انقلابی ج.د. ا در ۶۸ ماده به تاریخ ۲۵ حمل سال ۱۳۵۹ ه. ش در زمان ببرک کارمل به تصویب رسید.
۶. قانون اساسی ۱۳۶۶: این قانون در ۸ قوس سال ۱۳۶۶ در ۱۳ فصل ۱۳۹ ماده در زمان زمامداری دوکتور محمد نجیبالله از طرف لویه جرگه به تصویب رسید.
۷. قانون اساسی ۱۳۶۹: این قانون در واقع تعدیل قانون ۱۳۶۶ میباشد. این قانون در ۸ جوزا سال ۱۳۶۹ به تصویب رسید.
۸. در ۸ ثور ۱۳۷۱ حکومت مجاهدین به ریاست صبغتالله مجددی و در اسد ۱۳۷۱ حکومت برهان الدین ربانی در افغانستان روی کار آمد که تا سقوط نظام طالبان مجاهدین از قانون اساسی دوکتور محمد نجیب الله با تغیرات کلمات دینوی استفاده میکردند.
۹. امارات اسلامی طالبان قانون اساسی نداشتند.
۱۰. قانون اساسی ۱۳۸۲: این قانون در ۱۲ فصل ۱۶۲ ماده در تاریخ ۲۲ قوس تا ۱۴ جدی سال ۱۳۸۲ از طرف لویه جرگه به تصویب رسید. این قانون در زمان زمام داری حامد کرزی رئیس جمهوری انتقالی دولت جمهوری اسلامی افغانستان تصویب گردید.(16)
تمام ویژهگی ها یک قانوناساسی در آن است، حتا که گفته میشود بینظیرترین قانوناساسی در منطقه است. مشکل اصلی در قسمت ضعیف بودن اقتدار حکومت است. و نقض آشکار قانون توسط قوه های قانون گذار، بیبرنامهگی از آگاهی مردم از قانون از مهمترین مشکلات قانوناساسی افغانستان به شمار ميرود.
خلاصه:
انسان یک موجود اندیشمند است و همیشه در تلاش یک زندهگی آرام است، به همین منظور تاریخ ایجاد قانوناساسی بر میگردد به تاریخ پیدایش انسان. اما قانوناساسی چیست؟
قانون اساسی میثاق یک ملت است چه نوشته شده باشد و چه نانوشته شده، هدف از ایجاد قانون اساسی ساخت قواعد و مقررات برای ایجاد قوه های و اعمال آن است، و در دیدگاه عام قانون بیانگر ساختار، قوهها، مقررات وظایف حاکمان و مردمان یک سرزمین خاص میباشد.
(کانستیوشن) در انگلسی به قانون اساسی میگویند و همچنان در فرانسوی به آن (کانستسیون) میگویند ودر زبان عربی به آن (دستور) میگویند در زبان اردو به آن (آئین) میگویند. اما وقتی بخواهیم قانون اساسی را اصتلاحاً تعریف نماییم دو اصل وجود دارد یا دو مفهوم وجود دارد یک مفهوم شکلی: از این دید قانون اساسی قواعد و مقراراتی است که با یک متن رسمی و تشریفاتی توسط مقام صلاحیت دار به افراد یک سرزمین حکم نماید.
دوم قانون اساسی به مفهوم مادی: این معیار فقد با جوهر و ماهیت قاعده توجه دارد نه به شکل و قواره آن، از این دید قانون اساسی مجموعه قواعد و مقراراتی حاکم بر قوای دولتی است که به تنظیم روابط شان و صلاحیت های قوای دولتی میپردازد و در کل سندی است که به تفسیر قوه های دولت میپردازد. که همان قوه مقننه، اجرائیه و قضایه است.
قانون اساسی همان گونه که پیشتر اشاره شد از زمان پیدایش انسان وجود داشته اما به شکل فعلی و معاصر دو، سه قرن بیشتر از ایجاد قانون اساسی نمیگرد. نخستین قانون اساسی به شکل فعلی در امریکا پس از اسقلال امریکا از نزد انگلیس در سال ۱۷۸۷ ایجاد شد و بعد از آن در فرانسه انقلاب کبیر فرانسه رخ داد و در سال ۱۷۹۲ قانون اساسی فرانسه را کنوانسیون ملی ساخت و آهسته، آهسته تا پس از جنگ جهانی دوم همه کشور ها صاحب قانون اساسی نوشته شده یا نانوشته شده شدند.
ادیان الهی به خصوص اسلام در بخش های مختلف به موضوع قانون اساسی پرداخته اگر به تفسیر ها مراجعه شود دانشمندان اسلامی کتاب را به عنوان قوه قانون گذار تفسیر میکنند. و همچنان میزان را به عنوان قوه قضایه تفسیر مینمایند و همچنان حدید را به عنوان سمبول قدرت و حکومت یعنی قوه اجرایه تفسیر میکند یعنی گفته میتوانیم که ادیان الهی همه به یک شکلی دارای قانون اساسی بوده اند.
انسان به قانون اساسی سخت نیاز دارد چون انسان در تنهای به همه کار های زندهگی پرداخته نمیتواند، به همین منظور اجتماع به میان آمده تا نیاز های انسان ها را مرفوع بسازد اما خواست و غرایز هر فرد فرق میکند و این خواست های مشروع و یا هم نامشروع باعث میشود تا در قلمرو آزادی افراد دیگر تحریم شود به همین منظور است که انسان نیاز به قانون اساسی دارد. اندیشمندان اسلامی نفس را دلیل ایجاد قانون اساسی در کرهخاکی میدانند چون باز هم خواست و آرمان های هر فرد فرق میکند و وقتی که شیطان بالای نفس انسان حاکم شود انسان دیگر نمیتواند خود را هدایت کند و نیاز به قانوناساسی دارد.
سرانجام در این مقاله به قوانین اساسی افغانستان نیز پرداخته شد، که از سال 1298 یعنی پس از استقلال ی افغانستان صاحب استقلال ی شد و در سال۱۳۰۱ نخستین قانون اسای ایجاد شد و تا حال ۷ قانون اساسی در افغانستان ساخته شده و با تغییر نظام بر هم خورده آخیرین قانون اساسی در کشور در زمان آقای کرزی در سال ۱۳۸۲ ساخته شد که دارای ۱۲ فصل و ۱۶۲ ماده میباشد و بینظیر ترین قانون اساسی در سطح منطقه پنداشته میشود.
منابع:
۱ . نیاز، عبدالوحید، حقوق اساسی عمومی، کابل، انتشارات یوسفزاد، چاپ سوم، سال۱۳۹۵، ص ۵۷.
۲ . همان.
۳ . قاضی، ابوالفضل، حقوقاساسی و نهاد های ی، چاپ یازدهم، تهران، انتشارات مستقبل، سال ۱۳۸۰ ص ۹۱.
۴ . صفار، محمد جواد، آشنایی با قانوناساسی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۶۹. ص ۴.
۵ . شیحا، دکتر ابراهیم عبدالعزیز، کلیات در بارهی قانوناساسی، ترجمه سرور دانش، چاپ ایران، زمستان ۱۳۸۰، ص ۲۱.
۶ . دانش، سرور، حقوق اساسی افغانستان، انشارات دانشگاه ابنسینا، کابل، زمستان ۱۳۸۹، ص ۴۵.
۷ . مدنی، سید جلال الدین، حقوق اساسی و نهاد های ی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۴، ص ۲۷.
۸ . نیاز، عبدالوحید، حقوق اساسی عمومی، ص ۵۸.
۹ . دانش، سرور، حقوق اساسی افغانستان، ص ۴۰.
۱۰ . دلیری، دکتر سینا، مبادی علم حقوق، انتشارات دانشگاه خورشید، کابل ۱۳۹۵، ص۹۰.
۱۱ . دانشگاه کابل، تایخ ی جهان، جزوهی درسی، انتشارات دانشگاه خورشید ۱۳۹۵، ص ۱۶ص ۲۴.
۱۲ . دانش، سرور، حقوق اساسی افغانستان، ص ۳۵.
۱۳ . راشد، عبدالباری، بصیر های اسلامی،انتشارات بنیاد فرهنگی مولانا راشد (رح)، چاپ چهارم، کابل ۱۳۹۵، ص۱۵۰.
۱۴ . لودین، میرعبدالله، مسائل مهم شناخت(۱۸۹ پرسش و پاسخ)، کابل، ۱۳۹۵، ص۴۸.
۱۵. قوانین اساسی جمهوری اسلامی افغانستان(۱۳۰۱ ـ ۱۳۸۲)هجری شمسی، نشرات، وزارت عدلیه، سال: ۱۳۹۲ کابل.
۱۶. دانشنامهآزاد(ویکیپدیا) در جستجو: سیرتاریخی قانون اساسی در افغانستان.
قانوناساسی ,اساسی , ,های ,انسان ,ها ,قانون اساسی ,به عنوان ,است که ,قانوناساسی در ,قواعد و ,حقوق اساسی افغانستان، ,ایجاد قانون اساسی ,جمهوری اسلامی افغانستان ,اساسی جمهوری اسلامی
درباره این سایت